کد مطلب:161221 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

امامت حسین بن علی
امام حسن مجتبی علیه السلام در سال 50 هجری به شهادت رسید و مسئولیت رهبری و


امامت شیعیان، به حسین بن علی علیه السلام منتقل گردید. زمام سلطنت و حكومت در دست معاویة بن ابی سفیان بود. خامس آل عبا در مدت 10 ساله ی حكومت و زمامداری معاویه، صلح امام حسن علیه السلام را مقدم داشتند و بر ضد او جنگ ننمودند. در عین حال، مناسبات امام علیه السلام و معاویه و گفتگوهایی كه در مواقع متعدد صورت پذیرفته، نشان از روح تسلیم ناپذیری امام حسین علیه السلام و عدم برسمیت شناختن و مشروعیت معاویه و حكومت فاسد او دارد. كه از بارزترین این مراودات، جواب امام علیه السلام به نامه ی معاویه است؛ كه حضرت در آن، به جنایات معاویه اشاره، و شهادت بزرگان دینی را متذكر می شوند و نیز اعتراض و مخالفت صریح خود نسبت به حكومت و راه و روش معاویه را اعلام می نمایند. بخشی از این نامه ی مهم و تاریخی، از این قرار است: «ای معاویه! نوشته ای كه سخنان و گزارشات نامناسب از من به تو رسانده اند... بدان كه من قصد جنگ و اختلاف ندارم. این گونه سخنان را افراد چاپلوس و سخن چینان دروغگو و بی پروا ساخته اند... معاویه! مگر تو قاتل حجر بن عدی و یاران و همفكران او نبودی؛ كه بندگان شایسته و پرهیزكار خدا بودند؟ آن رادمردانی كه با بدعت و ظلم و ستم به مبارزه برخاسته و در برابر دست نشاندگان منحرف تو، امر به معروف نمودند؟... آری؛ تو بر خلاف تعهد خویش، نمازگزاران را به قتل رساندی؛ صحابه ی برزگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمرو بن حمق را شهید كردی؛ در حالی كه آثار عبادت از چهره ی او نمایان بود. ای پسر ابوسفیان! تو فرزند سمیه را به پدرت ابوسفیان نسبت دادی و با این كار، با سنت و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت نمودی؛ زیرا فرزند فراش (همسر زوجه) به پدرش ملحق می شود و زناكار سنگسار می شود. این خلافها بس نبود كه تو چنین عنصر كثیف را بر عراق مسلط نمودی و او دست ها و پاهای دوستان علی علیه السلام را قطع می كند و چشمهایشان را نابینا می سازد و هزاران افراد را از درخت های خرما به دار می كشد؟ گویا این ملت از تو و تو از آنان جدا هستی؟ معاویه! از خدا بترس و بدانكه تمام اعمال تو همه ضبط می گردد و روزی به سزای آن خواهی رسید. معاویه! خلاف و خلافكاری تو بس نبود كه برای پسر نابخرد خود یزید، از مردم بیعت می گیری؟ پسری كه عقل و شعور ندارد و به شراب خواری و سگ بازی مشغول است. وای بر تو كه بدین وسیله، دین خود را تباه ساختی و بر ملت و امت خیانت كردی


و عهد و پیمان خویش را فراموش نمودی». [1] .

قابل توجه است كه امام حسین علیه السلام در این نامه، به انواع بدعت ها و خلافكاری ها و سنت شكنی های معاویه تصریح نمود و او را خائن مردم معرفی كرده است و از خباثت یزید و بیعت او پرده برداشت و ناشایستگی وی را به امر ولیعهدی گوشزد نموده است. با اینحال معاویه منصرف نشده و برای خاموش كردن صدای مخالفان خود، از هر راهی وارد می شد. او حتی مقدسین و موجهین امت را از راه تطمیع و تهدید می آزمود كه البته از این اقدام طرفی نمی بست و بزرگان و اصحاب، با مخالفت خود او را مأیوس می نمودند. معاویه در این راستا، كنیز خود را برای خواستگاری از دختر عبدالله بن جعفر برای یزید بن معاویه، نزد امام فرستاد، تا به زعم خود میان بنی امیه و بنی هاشم [2] صلح و آشتی بوجود آرد؛ ولی از این عمل صددرصد سیاسی نیز جز ناكامی چیزی عایدش نشد؛ كه این از تیزهوشی و درایت امام حسین علیه السلام بود. [3] .



[1] انساب الاشراف ج 3، ص 154 - الامامة و السياسة ج 1، ص 202 - الاحتجاج ج 2، ص 20 - جلاء العيون شبر ج 2، ص 32.

[2] پيرامون دشمني و عداوت بني اميه و بني هاشم، به فصل سوم همين كتاب مراجعه كنيد.

[3] ترجمة الامام الحسين عليه السلام، ابن سعد، ص 39 - بحارالأنوار، ج 44، ص 207.